بحران پتانسیل آزاد نشده

ساخت وبلاگ

جمعه شب تا صبح شنبه با سا چت کردم. یک ماه است رابطه اش با ه.ا تمام شده بود، اما نپذیرفته بود. می خواست کمکش کنم بدون کشتن احساسات دخترانه، نبودن ه.ا را هضم کند...

برای من بارها و بارها پیش آمده که به این فکر کنم "منطق" روابط عاطفی چیست؟ و چه طور یک رابطه، پایداری و امنیت را به جای "خصیصه" به "ذات" خود مبدل می کند...

رابطه ی سا و ه.ا خصیصه های دیفالت خوبی داشت، اما منجر به پایداری و امنیت بین شان نشد... چون سا، بدقلقی های ه.ا را حمل بر تفاوت نمی کرد، تلقی اش وقوع اقسامی از بی احترامی بود... چون ه.ا نمی خواست رابطه ی بیمار شده را درمان کند، کشتن رابطه را راحت تر دید...

به سا گفتم از ایده ی "اتفاق" عشق فاصله بگیرد؛ عشق، اتفاق افتادنی نیست! ساختنی است...

تحلیل من برای سا این بود که رابطه های عاطفی مدرن "اتفاق نمی افتند"، بل که "ساخته می شوند". و این مستلزم این است که هر دو طرف رابطه به شکلی صریح یا به طور ضمنی به این امر واقف باشند؛ به "ساختن"، با همه ی سختی هاش، با همه ی رنج هاش، با همه ی اصطکاک هاش. چون ارزشش را دارد! ارزش  یک رابطه ی صیقل خورده و شفاف را. درک زیبایی این رابطه را آن کسی می فهمد که ساخته و تراشیده... شکوه حجم تراشیده شده برای سازنده ها... ... ...

در واقع تعجب می کنم دهه ی پنجاهی ها و شصتی ها (دهه های بعدی از نظرم تعجبی ندارد رفتارشان) چرا انقدر توی روابط شان یک بام و دو هوا رفتار می کنند؟! گاهی مدرن، گاهی کلاسیک؟! کسی که از نسل گذار است، گذار سخت از "قدیم" به "جدید"، و فراز و فرودها و زخم های این گذار را بر تن و روح خود دارد (یعنی برای شکستن سنت هایی که دست و پا گیرش بوده، زخم خورده)، چه طور و چرا آنارشیسم گونه مواقع مدرن بودن، سنتی آن هم از نوع شرقی اش می شود؟! چرا مفر آرامش خودش را به هم می زند؟!

بحران: حیف با هم نبودن شان... چه حجمی از پتانسیل عشق را دو تایی نابود کردند!

تاملات میان متنی: من هم قبول دارم که "احساسات" آدمی تابع محض فرهنگ پذیری او نیست؛ توی این پست از "احساسات" حرفی نزده ام، بحثم روی "رابطه" است، آن هم "رابطه ی عاطفی" و نه "رابطه ی احساسی"... رابطه ی عاطفی اعم از احساسات است... این رابطه ساختنی است...

بحران های من...
ما را در سایت بحران های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4crisisesb بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:32