بحران خشم ملایم

ساخت وبلاگ

1. بچه که بودم، برادر بزرگ ترم مرا برای تماشای فوتبال با هم محله ای ها می برد. آن ها (پسر بچه ها یی که فوتبال بازی می کردند)، یک اصطلاحی داشتند به اسم "سوت کردن". هر وقت یک نفر توپ را به جای دوری می انداخت، خیلی دور از زمین بازی، از این اصطلاح استفاده می کردند. در واقع "سوت کردن" توپ، با اوت کردن و شوت کردن آن تفاوت داشت. "سوت کردن"، مسافت دور و بی ربط را می رساند.

2. رابطه ام با کاف.کاف سر بی شعوری اش بود که کم رنگ شد. یک جایی از رابطه نگاه کردم و دیدم دیگر تحمل رفتارش از عهده ام خارج است. حتی یک نوع دوستی کم رنگ را هم دیگر نمی خواستم با هم داشته باشیم.

3. من کاف.کاف را سوت کرده ام؛ به آن دورها، به یک جای دور و بی ربط!

بحران: از این که یک مرتبه امروز یادم افتاده که چه قدر از کاف.کاف خشم دارم، متعجبم! او کجای زندگی الان من هست که بخواهد "حسی" را در من بیانگیزد؟ مگر سوت کردنش کافی نبوده؟!

بحران های من...
ما را در سایت بحران های من دنبال می کنید

برچسب : بحران,ملایم, نویسنده : 4crisisesb بازدید : 95 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 1:04